زني نرسيده به انتهاي سرمه ي چشم ِ اول ، مُرد
مردي را سرمه به گلو کشيدند
کودکي چونمردي سُريده بر سطحي يخ زده ، از رحم زني بيرون پريد
در انتهاي سطح ، پيرمردي پلاسيده بود .